استفاده از مطالعات شناختی و علوم اعصاب نشان داده و طراحی در مسیر تکاملی خود به حوزه ای کاملاً میان رشته ای تبدیل شده است. دهه های نخست قرن گذشته ی میلادی شاهد تحولات بنیادینی در شناخت ما از مغز و ذهن انسان بود که در قالب مباحثی از قبیل تئوری ناخودآگاه، گشتالت، کهن الگوها و یا ادراک زیرآستانه ای تجلی یافت. پیشرفت تکنولوژی های سنجش و تصویربرداری مغزی طی سالهای بعد به تقویت هر چه بیشتر دانش ما از ساز و کار مغز انسان و تأثیر مصنوعات بر رفتارها و تصمیم گیری های فردی منجر شده است و مقدمات بروز تخصص های چندرشته ای مانند طراحی شناختی، نورو ارگونومی و ارگونومی شناختی را فراهم آورده است.